سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در  چهارشنبه 89/2/8ساعت  10:57 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()


دو هفته ی پرکار و خسته کننده ای را پشت سر گذروندم ؛ این موقع سال تحصیلی که وقت دروی محصول میشه ، روزهای باقیش کم از روزهای فانیش نداره...
فعلا باید منتظر آرامش تعطیلات تابستان ماند و خم به ابرو نیاورد ...
خسته ام اما نباید باشم ...  نباید اظهار کنم ...
این پریشان حالی و خستگی به گوش باد هم نباید برسد ؛ نکند بادهای یأس ؛ قاصدک های امید را پرپر کنند !!! 

سیستم که آن همه کار بی وقفه را تاب نیاورد و به مرخصی اجباری رفت ؛ منم که به حبس ابد محکوم هستم و حق مرخصی ندارم !
کامپیوتر که به مرخصی میره من فلج میشم ! به تعبیر علم روانشناسی ، وابستگی ! و در علم ریاضی بهش میگند « تناظر یک به یک».
من که به مرخصی برم کار یک گروهک (خانواده ) لنگ می مونه !! حالا پیدا کن تناسب اجزای متناظرش را !

امشب بعد از 14 روز غیبت موجه ، به دیدن بهار اومدم . این جا چه خوبه ! نفسم تازه میشه .

شادمهر بی نظیرتر از همیشه ، از شیرین و فرهادش می خواند ... چه آرامشی پشت آن صداست ! صداشو دوست دارم ... 

     
نوشته شده در  چهارشنبه 89/2/8ساعت  10:55 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

می دانی که چطور فقیر باشی و احساس قناعت کنی؟

می دانی که چطور در زندان ولی رها باشی؟

می دانی که چطور در صحنه جنگ باشی و در صلح زندگی کنی؟

می دانی که چطور در آستانه مرگ، سرشار از زندگی باشی؟

می دانی که چطور با دشمنت مواجه شوی درحالی که بسیار دوستش داری؟

می دانی که چطور به زشت ترین تصویر خیره بشوی، گویی که زیباترین منظره را تماشا می کنی؟

می دانی که چطور در میان هجمه های وحشت و خشم، شاد و آرام باشی؟
.
.
.

فقر را حس کن و از این تجربه لذت ببر

تنهایی را حس کن و از این تجربه لذت ببر

رنج را حس کن و از این تجربه لذت ببر

تحقیرکردن ها و بدرفتاری ها را ببین و از این تجربه لذت ببر

کنایه ها و توهین ها را بشنو و از این تجربه لذت ببر

«زندگی سراسر رنج است.» … زندگی کن و از این تجربه لذت ببر

«شاد باش» و از این تجربه لذت ببر …

اصلش را
اینجا  بخوانید.


نوشته شده در  سه شنبه 89/1/24ساعت  2:56 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

گفت با جوجه مرغکی هشیار
که ز پهلوی من مرو به کنار
گربه را بین که دم علم کرده
گوش ها تیز و پشت خم کرده
چشم خود تا به هم زنی بردت
تا کله چرخ داده ای خوردت
جوجه گفتا که مادرم ترسوست
به خیالش که گربه هم لولوست
گربه حیوان خوش خط و خالیست
فکر آزار جوجه هرگز نیست
سه قدم دورتر شد از مادر
آمدش آنچه گفته بود برسر
گربه ناگاه از کمین برجست
گلوی جوجه را به دندان خست
برگرفتش به چنگ و رفت چو باد
مرغ بیچاره از پی اش افتاد
گربه از پیش و مرغ از دنبال
ناله ها کرد زد بسی پر و بال
لیک چون گربه جوجه را بربود
ناله ی مادرش ندارد سود

پروین اعتصامی

یادش به خیر چقدر این شعر را دوست داشتم .

نوشته شده در  شنبه 89/1/21ساعت  10:3 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()


شنیدید میگند فلانی مهره ی مار داره ؟ !!!

مارهای نر و ماده به دلیل وضعیت خاص آناتومیک خود ازشرایط متفاوتی برخوردارند تا انگیزش برای آمیزش را پیدا کنند و بر آن وضعیت فائق آیند و با این عمل ادامه بقاء یابند .خداوند متعال متابولیسم بدن مار را به گونه ای آفریده است که درطول سال یک ترشح استخوانی ازجنس شاخ بر روی سرخود همانند پینه ترشح می نماید که دارای بیشترین بار مغناظیسی نسبت به سایر اجسام و اشیاء است و به صورت تک قطبی است که آن را به عنوان مهره ی مار می شناسیم

مهره ی مار درمارهای نر بار مثبت و مهره مار در مارهای ماده حامل بار انرژی منفی هستند که مانند آهنربایی متابولیک دو جفت را به سوی هم جذب نموده و مقاربت برای ادامه نسل را باعث می گردد .اندازه این مهره ها حدودا به قدر 2 عدد لپه معمولی است که بعد از عمل جفت گیری این مهره ها از سر مار جداشده و بر زمین می افتند.

بیچاره کسی که مهره ی مار داره ! چون ممکنه آقا ماره یا خانم ماره اونو اشتباهی بگیره !!

انگیزه ی نوشتن این پست :
ایمیلی تبلیغاتی داشتم که خرید مهره ی مار را تمنا می کرد آن هم به قیمت 18000 تومان !!!
ایشان قید کرده بودند اگرفردی بتواند این مهره ها را ؛ که متعلق به دو مار جفتگیری کننده است از آن خود نموده و40 روز باخود همراه داشته باشد مغناطیس طبیعی بدنش با مغناطیس مهره مار هماهنگ شده و تقویت می شود  و بواسطه آن میدانی به مراتب وسیع تر و قوی تر نسبت به فرد عادی (فاقد مهره مار ) خواهد داشت لذا قدرت جذب فوق العاده ای پیدا خواهد کرد !!! بیچاره !!!


نوشته شده در  چهارشنبه 89/1/18ساعت  9:24 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()


پندار نیک= گفتار نیک = کردار نیک    یعنی :     فکر کن ، بخواه ، دریاب
زندگی راستین هر کس دنیای بی منتهایی است که روح و ذهن شخص ، مرتب پیرامون آن دور می زند .
زندگی واقعی ما معمولا با افکارمان - که دائم مثل گنجشک از شاخه ای به شاخه ی دیگر می پرند - گره خورده است .
اگر مداوم و مستمر به رویدادی خوشایند یا ناخوشایند بیاندیشیم حتما آن رویداد در زندگی مان رخ خواهد داد. این جاست که عبارت : « زبان بنده ، قلم پروردگار است .» مصداق می گیرد .
زندگی ، همان تصورات مثبت و منفی است که در پس زمینه ی ذهن افراد جاریست. انبوهی از شادی و غم ، شکوفایی و پریشانی ، عشق و نفرت ، کینه و محبت ، رویا و تصمیم ، اراده و آرزو ، کژی و راستی که همواره در ابر خیال مان در تکاپو اند و روزی محقق خواهند شد . 
به هر چه فکر کنیم همان خواهد شد کائنات در مسیر افکار ما می چرخند هر چه خواستی فقط به آن فکر کن سپس دستت را دراز کن و آن را بگیر . کافیست که بخواهی ؛ کمی دور ، کمی نزدیک ، عاقبت خواهی یافت .
زندگی همان دوست داشتنی هایی است که در وقت هشیاری و بیداری یا خیال و پندار ، به آن ها می اندیشیم و همه ی ذهن ما را مشغول کرده اند به همین دلیل است که ناخود آگاه به عزیزانمان نسبت «زندگی» می دهیم و به آن ها می گوییم « که تو زندگی منی ». 

نوشته شده در  شنبه 89/1/14ساعت  11:3 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

شاید یکی از بزرگترین آرزوهای هر شخص این باشد که با چه روش ها و رفتار و منش هایی می تواند به عنوان یک فرد دوست داشتنی و مورد قبول و عشق همه باشد ؟

گامهایی برای احساس زیبای دوست داشتنی شدن:

گام 1 - از انتقاد بیجا ، سرزنش مداوم و گِله و شکایت بپرهیزید.

گام 2 - در ارزیابی های خود صادق و بی ریا باشید.

گام 3 - دیگران را دوست بدارید و به آنها علاقه مند شوید.

گام 4 - خواسته های دیگران را درک کنید .

گام 5 - همیشه لبخند را زینت چهره خود کنید. و بر زیبا یی خود بیافزایید

گام 6 - به خاطر داشته باشید نام هر شخصی زیباترین نت موسیقی اوست ؛ پس دیگران را به نام صدا بزنید و با او احساس نزدیکی کنید .

گام 7 - شنونده خوبی باشید و دیگران را تشویق کنید که درباره خودشان و علاقه مندیهایشان حرف بزنند .

گام 8 - در جهت علایق دیگران سخن بگویید .

گام 9 - این باور را به دیگران القا کنید که قدرت زیادی دارند و برای خود کسی هستند، و در انجام این کار نهایت صداقت را داشته باشید .

گام 10 - همیشه برای این که بهترین نتیجه را از بحث و مجادله بگیرید، سعی کنید از شرکت در آن بپرهیزید .

گام 11 - به عقاید دیگران احترام بگذارید و هرگز از عبارت « تو اشتباه می کنی » استفاده نکنید .

گام 12 - اگر خطایی از شما سرزد، با قاطعیت به آن اعتراف کنید و اعتماد به نفس داشته باشید و بدانید که « انسان جایز الخطاست » .

گام 13 - همیشه صحبت های خود را دوستانه آغاز کنید .

گام 14 - به گونه ای رفتار کنید که همیشه دیگران تأییدتان کنند .

گام 15 - سعی کنید از راه های مناسبی برای کسب آرامش استفاده کنید تا دیگران برای شریک شدن در آرامشتان به سوی شما بیایند .

گام 16 - اجازه بدهید همیشه دیگران بیش از شما صحبت کنند .

گام 17 - خالصانه به هر اتفاقی از دید دیگران نگاه کنید و تک محور نباشید .

گام 18 - باورها و علایق سایرین را همانگونه که هستند بپذیرید چرا که هرکس از دید خود بهترین است .

گام 19 - همواره به سوی انگیزه های بهتر و قوی تر بروید، تا بهترین باشید .

و بالاخره گام آخر ؛

همواره باورهایتان را پیش روی خود مجسم کنید و چالش های زندگی را با آغوش باز پذیرا شوید تا برای دیگران یک نمونه و الگو باشید .

منبع : http://moallem1.blogfa.com/

 


نوشته شده در  سه شنبه 89/1/10ساعت  5:46 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()



آن زمان ، از شاخسار ترد سیب
نو بهار مهر و شادی می دمید .
از زمین زنده ، آوند گیاه
خون گرم زندگانی می مکید .

...

این زمان ، از راه می آید بهار ،
خسته گام و نیمرنگ و ناشناس .
من ندانم باز هم باید گشود
دست ها را از پی حمد و سپاس ؟

"فرخ تمیمی"






نوشته شده در  یکشنبه 89/1/8ساعت  9:16 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()


بوی نرگس ؟
نه !
که بوی خوش عید است
شو پنجره بگشا
که نسیم است و نوید است
رو خار غم از دل بکن ای دوست که نوروز
هنگام درخشیدن گل های امید است
گر با دل خونین لب خندان بپسندی
با من بزن این جام که ایام سعید است

فریدون مشیری


نوشته شده در  شنبه 88/12/29ساعت  7:11 صبح  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

[تاریکی های بیشمار]  


نوشته شده در  دوشنبه 88/12/24ساعت  11:34 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :